.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
حکایت روزگار ما!(کالبد شکافی جناحهای سیاسی)
صادقعلی رنجبر
حکایت روزگار ما!(کالبد شکافی جناحهای سیاسی)

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تجربه های بسیار تلخ فعالیت احزاب سیاسی در ایران که غالباً از آنها انحراف و تفرقه افکنی و خیانت ملاحظه می شد،فرهنگ و تفکر تحزب در افکار عمومی و حتی خواص از ابهت و اولویت افتاده وبیشتر مایل به ایجاد طیف ها و جبهه ها و جناح های سیاسی شدند و احزاب موجود نیز در راستای همین تقسیم بندی ها،به فعالیت های خود استمرار بخشیدند.

وقتی به پیشینه این تقسیم بندی ها می نگریم،شاهد جدیت های انعطاف ناپذیری هستیم که در آن، انشعاب ها،موضع گیری ها،تخریب ها،عدم اعتمادها،عزل و نصب های فله ای و جنس نگاههای داخلی و خارجی در حوزه سیاست و اقتصاد و فرهنگ،قابل توجیه بوده و می توان ماهیت سیاسی افراد را در این قالبها تعریف کرد و طبق همین شناسه ها،مواضع آینده آنها را نیز گمانه زنی نمود.

جناح چپ،جناح راست و میانه روها،سه طیف قابل اعتناء در عرصه خودی ها محسوب شده و مابقی یا ضدانقلاب و غیر خودی بوده ویا حداقل خودی محسوب نمی شدند و ادامه حیات جریان های اخیر، منوط به گره زدن سرنوشت خود به یکی از این طیف ها بوده است.

این قاعده برای هر دو جناح عمده چپ و راست،تا قبل از روی کار آمدن آقای خاتمی در جناح چپ و آقای احمدی نژاد در جناح راست برقرار بود و ما شاهد اتحاد و بهم پیوستگی ساختاری و محتوایی قابل اتکایی دردرون جناحها بوده که طی آن افراد هم جناح،بعضاً متعصبانه و با انسجام و اقتدار،از هم دفاع و حمایت می کردند.

اما در دولت موسوم به اصلاحات،شاهد فروپاشی های جدی و اساسی این قواعد در راستای طیف بندی و جبهه گرایی تندروهای مشارکتی و مجاهدین انقلاب و کارگزاران،بجای جناح گرایی بودیم که طی آن با حذف چهره های متعادلی مثل مظفر وطرح مباحثی مثل عبور از خاتمی،پوست اندازی های اساسی در بروز عقاید مذهبی از نوع آغاجری وروزنامه امروز و نیز اتخاذ مواضع سیاسی از نوع گنجی و عبدی و باقی، بعمل آمده و تجربه تلخ حاکمیت اپوزوسیونی در ایران شکل می گیرد و کار به انتشار نامه های هتاکانه علیه رهبری معظم و مظلوم و نیز تحصن نمایندگان در مجلس و مواردی از این قبیل،کشیده شده و لاجرم چپی های ولایتمدار،از تندروها اعلام برائت وحساب خود را جدا می کنند.

آنها این اختلاف را درجریان کاندیداتوری آقای کروبی در دوره نهم به اوج رسانده و ضمن آنکه قوه مجریه را هم مانند قوه مقننه از دست می دهند،آقای کروبی نیز با انشعاب قهرآمیز از مجمع روحانیون مبارز، حزب اعتماد ملی را تشکیل داده و راهش را جدا می کند.

این اتفاق در دولت موسوم به اصولگرایان هم تکرار شد و تنها تفاوتش این بود که در دولت موسوم به اصلاحات،با تاخیر چند ساله،ما شاهد انفکاک های درون جناحی بوده ایم،اما در دولت موسوم به اصولگرایی،ازابتدای فعالیت های انتخاباتی نامزدهای نهمین دوره ریاست جمهوری،این اتفاق افتاد.

اختلاف از آنجایی شروع شد که بزرگان جناح راست،نتوانستند نامزدهای هم جناح را به کناره گیری به نفع یک نفر متقاعد نمایند و بجز آقایان ولایتی و توکلی که از ابتدا ثبت نام نکردند و آقای رضایی که انصراف داد،آقایان لاریجانی،احمدی نژاد و قالیباف به رقابت با هم و جناح و طیف های رقیب پرداخته و در یک مصاف همه جانبه،نهایتاً آقایان هاشمی رفسنجانی و احمدی نژاد به مرحله دوم رفتند وبا توجه به حمایت نیم بند و پر از اگر و اماهای جناح چپ از آقای هاشمی رفسنجانی،طیف های جناح راست نیز با حمایت از آقای احمدی نژاد،به پیروزی وی کمک کرده تا کرسی ریاست جمهوری را تصاحب کند.

اما ایشان به محض پیروزی، اعلام کرد که وامدار هیچ حزب و دسته و جریانی نیست و پیروزی اش را مرهون مردم است و با این موضع،پشتکردی جدی را به طیف های موجود در جناح راست آغاز کرد.

بی اعتنایی ها و کم اعتنایی هایی که نسبت به بزرگانی چون آقای ناطق نوری، عسگر اولادی و سایر علما و ترجیحاً مراجع عظام انجام شد،و اتکا به کسانی که غالباً فاقد تجربیات معتبر اجرایی بوده اند،در کنار مواضع تندی که علیه افراد بزرگ و تاثیر گذاری همانند آقای هاشمی رفسنجانی اتخاذ می گردید،تمامی معادلات بالای جدول لیگ رقابتهای جناحی را بهم ریخته و با توجه به میدان داری نفرات تند مزاج در این طیف،فرهنگ جدیدی وارد ادبیات سیاسی شد که هرکس با ما نیست، قطعاً با رقیب ما یکی است!در این نگاه،حتی شیخ اصولگرایان یعنی آقای ناطق نوری جناح راست محسوب نمی شود،چون با آنها نیست!در این میان طبعاً تکلیف افرادی همچون آقای هاشمی رفسنجانی که در مرحله دوم دوره نهم ریاست جمهوری،از حمایت نسبی جناح چپ برخوردار شده بود،از پیش معلوم است!

اینجا بودکه دیگرمرزهای گذشته جناحها شکست و فقط عده خاصی که درحوزه رویکرد دولت نهم قرار می گرفتند،جناح راست و خودی قلمداد شدند و به روی مابقی بزرگان جناح راست هم چوب حراج زده و تقریباً بیان شد که به وجود آنان نیازی نیست!

و این حکایت عجیب روزگار ماست که به نظر نگارنده، می توان آن را یک پدیده نادر سیاسی نامید!

من نه داعیه دار جناح چپم ونه سنگ جناح راست را به سینه میزنم،اما به عنوان یک شهروند ولایتمدار، از حیف و میل سرمایه های انسانی در نظام مدیریتی جمهوری اسلامی ایران،رنجیده خاطر می شوم و باورم نمی شود که تاریخ مصرف مدیران ما تا این حد زیر سقف استانداردهای جهانی باشد.

در گذشته ما شاهد جابجایی های تاسف بار جناحی مدیران بودیم ولی هم اکنون شاهد جابجایی های تاسف بار تر طیفی و حتی باندی درون جناحی شده ایم!سنت غلطی که تندروهای جناح چپ باب کردند و تندروهای جناح راست از آنها تاسی نموده اند!

این معضل اساسی در دوره دهم ریاست جمهوری با توجه به مقابله های فرا انتخاباتی جناح موسوم به اصلاحات با جناح موسوم به اصولگرایی،بیش از پیش توسعه خواهد یافت و طی آن آمار تلفات مدیریتی ما محیر العقول خواهد شدو تاسف این ریزش زمانی بیشتر اذیتمان خواهد کرد که بدانیم اقشار قابل اعتنایی ار نیروهای اصولگرا نیز به اعتبار اتصال نامزد اصلاحات به ایشان اظهار تمایل کرده و حالامایل به ادامه خدمت به نظام هستند!

عده ای نیز علیرغم همه علاقه مندی به همین طیف حاکم،اطاعت ار ولایت را اولی دانسته و به نوع رفتاری که با پیام رهبر معظم پیرامون آقای مشائی شده،منتقد و یا حتی معترض شدند و برخورد قهری با آنها نیز بد حکایتی است!

کنار نهادن صفار هرندی،جهرمی،باقری لنکرانی،سلیمانی،فتاح،اژه ای،علی احمدی،پور محمدی،رهبر،اردکانی، جوادی و حتی الهام ومحصولی اگر با توجیه کافی انجام نگرفته ،با توجه به ریزش صدها برابری مدیران میانی در ذیل این مسئولیتها، می تواند یک فاجعه مدیریتی ببار آورد و با عنایت به ذی قیمتی نیروها و ترجیحاً مدیران مجرب نظام،تاسف بزرگی در جامعه و افکار عمومی بجا خواهد گذاشت.

و همه اینها در حالیست که تا دیروز در حوزه رویکرد دولت نهم نمی توانستیم به وزرا و یا حتی منصوبان آنها بگوئیم بالای چشم شما ابروست! ولی امروز که از حوزه عنایت بیرون رفته اند،به افراد ممنوع الحمایه ای مبدل شده اند که ذکر خیر آنها، قاچاق و احتمالاً بهانه ای برای مخالفت با رئیس جمهور و دولت دهم محسوب می گردد!

به هر حال صریحانه باید گفت که: دیروز تندمزاجهای چپ،زمینه شکست خود را فراهم کردند و امروز گویا تند روهای راست، قصد انجام این ماموریت را دارند!غافل از آنکه تندروها فقط شکست خود را رقم نمی زنند،بلکه موجبات شکست یک جناح گسترده را فراهم می کنند! واین،یعنی کسانی که زمینه شکست جناحی را باعث می شوند، ظلم به کسانی است که مقدمه پیروزی آن جناح را فراهم می آورند!فلذا هیچکس چنین حقی ندارد و نباید هم به خود چنین اجازه ای دهد!

آیا نباید ازسرنوشت ها عبرت گرفت و اینگونه کاشته های همفکران خودرا با داس بدبینی درو نکرد؟!

آیا هر کس که با ما نیست، با رقیب ماست و هر منتقدی،حتماً بدخواه و سهم خواه ماست؟!

آیا این ادبیات در حد و اندازه مدیران ارشد نظام است و نباید آن را اصلاح کرد؟!

به هرحال اتفاق بسیار مثبت و بزرگی که این روزها در عرصه حاکمیت نظام شاهد بودیم،رهنمودهای دهگانه مقام معظم رهبری به دولت دهم بوده که انصافاً یک مانیفست مدیریتی و تداعی فرازی از نامه امام علی(ع) به مالک اشتر است که در آن به اساسی ترین نکات اشاره شده و با توجه به قول قاطع آقای احمدی نژاد به اجرای کامل رهنمودهای رهبر معظم،این امیدواری پیش آمده که دولت دهم با رویکرد مثبت به مدیران توانمند و چهره های اثر گذار جامعه،از برخوردهای طردکننده فاصله گرفته و رای به تاراج خودی های درون جناحی ندهد و باب دلجویی از بزرگان جامعه از جمله مراجع عظام،علما و شخصیت های نظام را مفتوح کرده و پختگی سیاسی اش را به نمایش گذارد.

ما به اسلام، نظام،به امام،به مردم و به شهدا و همه کسانی که زحمتی را متقبل شده و امور را به ما می سپارند، مدیونیم و نباید با تنها کردن نظام و یا یکسویه نگری، در تحقق آرزوها و آرمانهای آنها تعلل و تاخیر و کوتاهی ویا لجاجت ورزیم!

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد / آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود!

البته گفتن همه این مطالب به معنای محق شمردن مخالفان رئیس جمهور نیست،چرا که بر یکایک آنها به خاطر اشتباهات استراتژیک و یا انحرافات دیدگاهی،نقدها و ایرادهای جدی دارم و در فرصت مقتضی به آنها خواهم پرداخت،فلذا انتقادهایم از این جریان،مجرد از مسائل مطروحه از جانب مخالفان و گفتمانی سازنده وصمیمانه درحوزه مجوزات رهبر معظم در دیدار یا اساتید و دانشجویان و نیز در نماز جمعه مورخه ۲۰/۶/۸۸ می باشد.

صادقعلی رنجبر

عضو هیئت علمی دانشگاه

20/6/88


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();
نظرات خوانندگان :

نا شناس 21 شهريور 1388
فوق العاده بود. حيف كه برد شمال نيوز به شمال ايران خلاصه مي شود و سايت هايي همانند تابناك، الف و ... كه مستمعين و خوانندگان بيشتري دارند نسبت به درج آن از خود خست به خرج مي دهند. وزن اين مقاله نسبت به بسياري از مقالات مندرج در سايت هاي مطرح بيشتر و تاثير گذاري آن نيز به مراتب از آنها بالاتر است. دست مريزاد.
نا شناس 21 شهريور 1388
از اینکه باب نقد مدیران ارشد نظام بسته نشده و با نگاهی منطقی،آنها را زیر ذره بین دارید،بی تردید مشغول جهادید،چرا که قدرت،سرکش و نافرمان است و تذکرهای سازنده،رفتارها را به اعتدال می کشد!
آقای رنجبر ، بنظر من کارشما لبیک به ندای رهبری و خنثی کننده تبلیغات سوئی است که علیه نظام مبنی بر سانسور و خفقان و قلع و قمع منتقدان، صورت می گیرد و جدای از آن افکار عمومی نیز از این ریز پردازیها بخوبی آگاه شده و کسی نمی تواند عملی را بدون توجیه کافی انجام دهد.صفری-تهران
نا شناس 21 شهريور 1388
واقعاً که باید با انتقادها و اظهار نظره هااز عملکرد دولت انتقاد کرد تا خدای نکرده،جامعه تاوان اشتباهات مدیران را ندهد،چه بسا انتقادات مفیدی که هم مدیران را نجات میدهند و هم جامعه را!انتقاد خوب است،اما تخریب بد است و بنظرم آقای رنجبر به نکته خوبی اشاره کرده،تا دولت در درون خود در یک دوده 4 ساله،ریزش نداشته باشد
نا شناس 21 شهريور 1388
آقاي رنجبر انصاف را در اين مقاله رعيت نكردي موضوعاتي مطرح كردي را واقعآ اعتقاد داريد يا مصلحتي ميباشد.ش
نا شناس 22 شهريور 1388
انتقاد،آنالیز گذشته و پردازش آینده است،و با توجه به اینکه رئیس جمهور به همراه ترین وزرای خود در کابینه دهم پشت کرده،چگونه می توان از ایشان انتظار داشت که ازتصمیمات خود برگردد؟سالی که نکوست ازبهارش پیداست! امیدوارم که منتقدان دلسوزی مثل استاد رنجبر،دائماً به دولت تذکرات لازم را داده و مانع از ریزش مدیران موفق گردند.قنبرزاده-بابل
نا شناس 22 شهريور 1388
یه جورهایی حس میشه که سیاست خیلی بی رحم و بی گذشت است! چرا اوضاع اینجوری شد؟همه چیز داشت خیلی خوب پیش می رفت! حالا هم میشه اوضاع را مدیریت کرد،به شرطی که انصاف داشت،هرکس هم باید از خودش شروع کنه!نباید منتظر رقبا و یا مخالفان بود!کافیست که درست عمل کرد و گزک به کسی نداد!مشکل ما تکروی آدمهای تقریباً بزرگ جامعه هست که نسبتاً محبوبیت و مقبولیتی هم دارند!باید به مردم فکر کرد نه به خود و یا جناح خود که این ظلم به جامعه و نظام وبی نمکی به مردم است.
نا شناس 23 شهريور 1388
ای کاش هر انتخابی با شناخت کافی انجام می گرفت و تیم منتخب،به تیم مطلوبی تبدیل می شد که تعویض صورت نگیرد!آقای احمدی نژاد بای بداند که تعویض مهره ها در یک دوره زمانی 4 ساله،از محدودیت و معذوریت برخوردار است و سهم تعویض بازیکن توسط مربی تابع استانداردهای جهانیست!و غالباً در حد دو یا سه نفر است!لطفاً مثل کابینه نهم عمل نشود که فله ای بیایند و گتره ای بروند!قطره ای بیاورید و نکته ای تصفیه کنید!انوری از اصفهان
نا شناس 23 شهريور 1388
از اینکه اعضای کابینه بدانند که مسئولیت آنها مادام العمر نیست،پدیده مثبت است،اما بی ثباتی در مسئولیت،مانع خلاقیت و کارآمدی مدیران می شود! ضمن اینکه آقای رئیس جمهور نباید با سوءظن به اطرافش نگه کند و هر انتقادی را مخالفت دانسته و یا هر مخالفتی را توطئه بداند!البته همینطور هم هست و حتماً ایشان به سمت ثبات انتخاب خواهد رفت!
تنها نگرانی ام،صفت دهن بینی ایشانست که باید کنار بگذارد،چرا که کانال سوءاستفاده معتمدان رئیس جمهور می شود!ناصری از پردیس تهران
نا شناس 24 شهريور 1388
آقای رنجبر،در این مقاله دلت بیشتر برای عزل چهره های جناح راست سوخته و دغدغه این افراد را داشتی،اگر اینطور نیست چرا در باره معاون اولی رحیمی موضع نمی گیری که بین ایشان و مشایی چه فرقی بوده؟قرارداد کرسنت، مدرک دکترا،توزیع پول بین نمایندگان،و... به ایشان مربوط است!چرا سکوت؟!
آقای رنجبر،داقعاً برای محصولی و الهام،دل میسوزونی؟!یا اینکه اینها رو گفتی تا حواس رئیس جمهور جمع یشه؟!
بهر حال من از بین رفتن مرزبندی جناحها را قبول دارم که اینها اشتباه می کنند و این قسمت رو در هر دو جناح خیلی خوب اومدی!متاسفانه این آفت قدرت است که چپ و راست نمی شناسد!خواهشاً به کمی هم هوای ما رو داشته باش !صحرا پیما از هشتگرد
نا شناس 24 شهريور 1388
البته کار مثبت آقای احمدی نژاد جوان گرایی و عبور از سنت گرایان راست بود! اما تاوانش برای مردم خیلی زیاد بوده!باید از ایشان پرسید که ایشان کی به ترکیب دلخواه خود خواهد رسید؟! چهار سال زمان کمی برای رسیدن به این شناخت نبوده و این جای تاسف است که ایشان هنوز برای کابینه و مدیریتهای میانی در حال فرخوان و نیز انتخابهای اشتباه و پر تردید است!دوره آزمون و خطا همان ماه عسل مدیران است که سقفش نباید از 6 ماه بیشتر باشد! و این در حالیست که 4سال از این مسئولیتش می گذرد و علاوه بر آن وی چند سال استاندار اردبیل و شهردار تهران بزرگ بوده و این همه تردید و دو دلی توجیه عقلی ندارد!
نا شناس 24 شهريور 1388
یکی از کارکردهای آقای احمدی نژاد،آوردن نیروهای تازه نفس در بدنه مدیریتی نظام است،باید کمک کرد تا تجربه مدیریتی از علم مدیریت جدا نماند! یک کار ریسکی بود که در حال انجام است
نا شناس 25 شهريور 1388
چرا هیچکس نمی تواند جلوی تکروی ها و تندرویهای ایشان را بگیرد؟آیا نمتوانند ایشان را مهار کنند،یا اینکه نموخواهند مهارش کنند!؟تلفات ای موضع گیری ها خیلی زیاد شده و هر روز قربانی میگیرد و انقلاب از این اختلافات سودی نمی برد!کلاغ پری راه افتاده که نگو نپرس!دیروز هاشمی و ناطق پریدند و امروز لاریجانی و قالیباف و مطهری و معلوم نیست فردا نوبت کیه!؟
این وسط مراجع هم که فی امان الله شدند!من معتقدم که افراد موجه و میانه ای مثل آقای مهدوی کنی باید به میدان بیایند و اختلافها را از حالت حاد خارج کنند و تحمل ها را بالا ببرند!این تضاد در عرصه حاکمیت در هیچ جای دنیا تجربه نشده و نمی تواند هم چیز خوبی باشد!سیف اللهی-تهران
فربد 25 شهريور 1388
با سلام خدمت استاد بزرگوار صادقعلي رنجبر
يادداشت شما بسيار بي طرفانه و در عين حال از روي دلسوزي بود هر چند حقايقي كه شما درباره جناحها و احزاب ياد آوري كرديد مورد تاييد است اما به نظر بنده به برخي از احزاب در كشور بسيار ظلم شد و از امكانات مساوي و عادلانه برخوردار نبودند .شما ببينيد احزاب اصلاح طلب بعد از پيروزي در انتخابات دوم خرداد چگونه مورد هجوم قرار گرفتند و اگر بخواهيم روزنامه هاي توقيف شده و افرادي كه به بهانه هاي مختلف فعاليت آنان ممنوع شد را نام ببريم شايد بايد هزاران اسم را بنويسم اما در جناح رقيب شايد به
تعدا دانگشتان دست هم نباشند با اين اوصاف چطور مي توان در باره عملكرد آنان حرف زد ؟ شما بپذيريد ديگر جناح اصلاح طلب و اصولگرا و ميانه رو مطرح نيست اكنون جناح و تفكر جديدي توسط عده اي محدود به وجود آمده كه بزرگترين مشخصه آن اينست كه اين تفكر بطور مستقيم با امام زمان در ارتباط است و در واقع به نظر اين جريان نشانه هايي وجود دارد كه ما در دوره آخر الزمان هستيم و هركس عقيده اي غير از اين داشته باشد اگر از دوستان باشد كه شما نامهايي را برديد بركنار مي شود و اگر از رقيبان باشد كه دادگاه و يا كهريزك و مجازاتهاي ديگر را متحمل مي شود . اين عده محدود بسيج/ سپاه / رهبري و صدا وسيما كه سرمايه هاي ملي هستند هم سوء استفاده مي كنند و فرق نمي كند رهبري باشد / مجلس شوراي اسلامي باشد /صدا وسيما باشد و يا مراجع و علما باشند .اين تفكر معتقد است نشانه هايي از ظهور را درك كرده اند چنانچه يكي از همين افراد علنا گفته بود آمده بودم تا مقدمات ظهور را فراهم كنم اما نشد ! كه شما حتما مي دانيد نام آن فرد كيست ؟ اين تفكر حتي خود را تابع فرامين مقام معظم رهبري هم نمي داند و در برخي از اتفاقات اخير هم شاهد ان بوديد .در واقع اكنون جرياني در حال شكل گيريست كه با هر انديشه اي غير از انديشه غير خود مبارزه مي كند حال اگر اين انديشه نزديك به انديشه هاي امام راحل باشد برايش فرقي نمي كند .از شما كه بي طرفانه قلم مي زنيد مي خواهم در اين باره ياداشتهاي مفيدي را بنويسيد تا بتوان از زواياي متفاوت به اين موضوع نگاه كرد كه البته رسالت همه ما چيزي غير از اين نيست .بدون شك آرزوي همه ما ظهور آقا امام زمان (عج ) است تا بيايد و حق مظلوم را از ظالم بگيرد
( با تشكر برادر كوچك شما فربد )
رضا 26 شهريور 1388
آقا فربد موضوع خوبي رو نوشتي از آقاي رنجبر مي خواهيم بيشتر واقعيت هايي را بنويسد كه ديگران نمي دانند نه اينكه مطالبي را بنويسد كه همگان مي دانند . مثل روز روشن است كه عده اي با تفكرات خرافي كه دوستمان فربد به آن اشاره كرده بود قصد دارند مملكت را نابود كنند اما اين ملت اجازه اينكار را نمي دهند .
علي 26 شهريور 1388
فكر كنم منظور دوستمان فربد آقاي مشايي است كه گفته بود آمده بودم معاون اول شوم تا ظهور امام زمان را فراهم كنم اما نشد بايد آقاي رنجبر توجه كنند ضربه اي كه نظام از جناح موسوم به راست خورد از هيچ حزب و گروهي نخورده است و نمونه اي از آن مي توان به حوادث اخير اشاره كرد به نظر من بايد دلسوزان نظام بيايند و به مردم آرامش بدهند اعرابي تهران
نا شناس 28 شهريور 1388
مگر استاد رنجبر،خبرگزاری است که اخبار نو ارائه کند؟!!تحلیل پیرامون مسائلی است که اتفاق افتائه و یا در شرف وقوع هست و تبعات آن گوشزد شده و راه حل برون رفت از آن تبیین می شود!ضمناً خاستگاه نگرشی استاد، به چپ اندیشی آقای فرید نیست و طبعاً نمی تواند باب میل دیگران حرف بزند! اجازه دهید که هر کس از انبان خودتوشه بگیرد و افراد را وامدار نگاه دیگران نکنید!نگاه آقای رنجبر،انتقادی است،اما نگاه بعضی ها مخالفتی است و اینها نمی توانند پردازش های منطبق داشته باشند و این فاصله برداشت را همانگونه که حق خود می دانید،حق استاد رنجبر هم بدانید.
آقای رنجبر درون پردازی می کند،نه درون نوازی! اما شما برون ستیزی پیشه کرده اید که این مواضع کمکی به نظام ودولت نمی کند!
اجازه بدهید که امثال آقای رنجبر در زمینه انتقاد سازنده،فرهنگ سازی بکنند تا ما از این افراط گری ها و تفریط گری ها نجات یابیم.حسینی از قائمشهر
نا شناس 28 شهريور 1388
این هم از عجایب روزگار ماست که همه می خواهند دیگران را باب میل خودشان ببینند!این ستون برای ارائه دیدگاههاست و نه ستون پاسخگویی از جانب دولت و یا سایر قوا و احزاب و جناحها!
چه اصراریست که میخواهید دیگران را سخنگوی خود کنید؟!اگر حرفی برای گفتن دارید،خوب مستقلاً بزنید،چرا میخواهید تو دهن دیگران بندازید؟!
استاد رنجبر از زاویه نگاه خود انتقاد کرده و بیش از این هم صلاح ندانسته و شما چرا می خواهید از یک فرد معتدل،تندرو و تند خو تلخ گو و ترشرو بسازید
انتقاد یعنی همین مقاله استاد رنجبر و آنچه که شما میخواهید،تخریب است و و من با شناختی که از آقای رنجبر دارم ایشان پیرو رهبری است و مخالفت با دولت را جایز نمی داند ولی انتقاد را با همه تلخی اش،داروی شفابخش برای اهالی محله قدرت می داند که دائماً در معرض ویزوسها و میکروبهای تملق بزدلان و طماعان و چاپلوسانند.امیدیان از بابل
نا شناس 28 شهريور 1388
کسی چه میداند که چه پیش خواهد آمد؟!مشایی با همه خطاها باز هم مورد عنایت قرار می گیرد و اژه ای ها بخاطر تاکید بر اصل تبعیت از ولایت از دولت اخراج می شوند!باید برای آینده نگران بود چون مشایی در روز قدس شرکت نمی کند اما روز به روز بالاتر می آید!چرا؟ من که نمی فهمم!مرجع ستیزی و رهبر گریزی و اسرائیل نوازی چه امتیازی برای مشایی است که او را گل سرسبد دولت کرده است!؟صادقی از ساری
نا شناس 29 شهريور 1388
آنهایی که هاشمی را ولایت گریز و احمدی نژاد را ولایت مدار تلقی میکردند! حالا دیدند که با بال و پردادن به مشایی چه کلاهی به سرشون رفته!دیگه کیهان گاو پاره نمی کنه که وا ولایتا! چرا؟!پس ولایت برای آقایان بهانه بود!
هدف هاشمی ستیزی بود نه ولایت خواهی!مبارکتون باشه با این دسته گلی که به آب دادین!مراجع و علما و هاشمی و ناطق و لاریجانی و مطهری و باهنر و وزرای موفق کابینه نهم و ابوترابی و بیت امام خمینی و همه و همه یکطرف آقای مشایی یک طرف!احمدی نژاد ای ول!!!!!علوی نژاد از ساوجبلاغ
نا شناس 1 مهر 1388
رهبر عزیز با خطبه های این هفته فضای سیاسی کشور را سبک تر و قابل تحمل تر کرده و امید است با استقبال آقای هاشمی از این فرمایشات و به میدان آمدن افرا موجه،اوضاع از دست آدمهای عصبانی مزاج و تندگفتار گرفته شده و افراد عاقل تر در جامعه حرفهای اول را بزنند.امیدوارم فکری به حال مدیریت روزنامه کیهان هم بشود که تفرقه اندازی پیشه کرده و پشت اصولگرایی و آرمانخواهی مخفی شده است!ایران و ایرنا هم این روزها کیهانی شده اند و برای خالی نبودن عریضه و شیرین کردن خود،حتی به بیت امام(ره)هم رحم نکرده و مثل خانواده آقای هاشمی ،به آنها تاخته است! خلاصه این اوضاع سیاسی که راه را بر همه بسته،نیاز به مدیریت فراجناحی دارد و نباید بیش از این به این گروه کوچک میدان داد.

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.063 seconds.